حرف های خدا
خواب دیدم که باخداحرف می زنم.
خدابه من گفت:(دوست داری با من حرف بزنی؟)
گفتم:اگروقت داشته باشی؟
خداگفت:زمان برای من آغاز وپایانی ندارد. سؤالت را ازمن بپرس؟
پرسیدم: چه چیز بشر بیشتر تو را شگفت زده می کند؟
خدا پاسخ داد:((این که آنها ازکودک بودن خود خسته می شوند وبرای بزرگ شدن شتاب می کنند.سپس دوباره آرزوی کودک بودن را درسرمی پرورانند.
این که آنها سلامتی خود را ازدست می دهند تا پول بدست بیاورند. سپس پول خود را ازدست می دهند تا سلامتی شان رابازیابند.
این که آنها با شگفتی درباره آینده فکرمی کنند وحال رابه دست فراموشی می سپارند، اینگونه هم زندگی حال را از دست می دهند وهم زندگی آینده را.
این که آنها به گونه ای زندگی می کنند که انگارهرگزنخواهند مُرد وآنها می میرند درحالی اصلا زندگی نکرده اند.))
ازخدا پرسیدم: چه تعالیمی برای بندگانت داری؟
اوپاسخ داد:((اینکه آنها نمی توانندکسی را وادارکنند که دوستشان بدارد.آنچه آنهامی توانند انجام دهند این است که خودشان عشق بورزند.
این که باارزش ترین چیز در زندگی شان این نیست که چه چیزی دارند بلکهاین است چه کسانی را دارند.
این که مقایسه کردن خودشان با دیگران کار درستی نیست.همه انسانها براساس شایستگی های خود مورد قضاوت قرار گرفته وهرگزبا یکدیگر مقایسهنمی شوند.
این که ثروتمند ترین انسان به کسی می گویند که احتیاجش ازهمه کمتر است نه کسی که از همه بیشتر دارد.
این که برجای گذاشتن زخم های عمیق برپیکرکسانی که دوستشان دارند، زمان زیادی نمی برد.اما التیام یافتن این زخم ها،سال های سال به درازامی انجامد.
این که آنقدر بخشیدن راتمرین کنند،تا بخشش رافراگیرند.
این که کسانی هستند که آنها را ازصمیم قلب دوست دارند اما به سادگی نمی توانندعلاقه خود را ابرازکنند.
این که با پول می توان هرچیزی راخرید جزخوشبختی را.
این که دونفرمی توانند درچیزی یکسان نظر بیاندازند؛اما آن چیز راهرگز یکسان نبینند.
این که دوست واقعی کسی است که هرچیزی را دربارۀ آنها بداند و همواره دوستشان بدارد.
این که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند؛خودشان هم بایدخودشان را ببخشند.))
نظرات شما عزیزان:
shima 
ساعت19:02---26 مهر 1391
salam khob bood be manam sar bezan nazar bede mer30
|